ناشناس ( تحصیلات : فوق دیپلم ، 21 ساله )

سلام
با توجه به این که من به دلیل افسردگی و اضطراب شدید باید تحت درمان روانپزشک قرار بگیرم اگر مورد مناسبی برای ازدواج پیدا شد باید صبر کنم؟یا میتونم ازدواج کنم؟
من بخاطر اعتقادات مذهبی تر از خانوادم ازدواج با روحانی رو میپسندم اما خانوادم مخالف هستند و افراد فامیل از این جور موارد بدشون میاد و مثلا با چادر زدن من خیلی عکس العمل نشون دادن.در این مورد هم نیاز به راهنمایی دارم.البته بعضی از آدمای روحانی جوری هستن که میتونن همه تیپ آدمی رو به سمت خودشون جذب کنند
و مورد آخر این که روانپزشک برای من دو تا ضد افسردگی و یک آرام بخش نوشته ولی خانوادم به این موضوع بی اعتنا هستن و من بعد از سه هفته که حالم بدتر هم شده دارو ها رو هنوز مصرف نکردم و ناراحتی هامو نمیتونم برای خانوادم بروز بدم


مشاور (سید حبیب الله احمدی)

باسلام. موارد شدید اضطراب و افسردگی، معمولاً نیازمند دارودرمانی به صورت دراز مدت است. این به این معنی نیست که برای ازدواج باید صبر کنید تا اضطراب و افسردگیتان به طور کامل بهبود یابد. اما هنگامی که هنوز علائم مربوط به این اختلالات، کنترل نشده است، ازدواج چندان منطقی به نظر نمی رسد. به بیانی ساده، شما بهتر است ابتدا چندماهی را تحت درمان باشید تا از شدت اضطراب ها و افسردگیتان کاسته شود. بعد از آن اگرچه همچنان به درمان خود ادامه خواهید داد، اما به خاطر اینکه علائم مربوط به اختلالتان تحت کنترل درآمده است، به احتمال زیاد می توانید به ازدواج هم فکر کنید. در مورد درمان دارویی، حتماً به این نکته توجه داشته باشید که حالات شدید اضطراب و افسردگی، با ایجاد ناهماهنگی هایی در فرآیندهای بیوشیمایی بدن، همراه هستند. بنابراین برای تنظیم مجدد این فرآیندهای زیستی، حتماً نیاز هست که به طور منظم تحت نظر روانپزشک، دارو مصرف نمایید. توجه داشته باشیدکه از هنگامی که شروع به مصرف دارو می کنید، حداقل تا دو الی سه هفته احتمالاً تأثیر مثبت داروها را بر خلقتان تجربه نخواهید کرد و حتی ممکن است عوارض ناخوشایندی را نیز تجربه کنید. اما پس از آن، به تدریج اثرات مثبت دارو در کاهش شدت افسردگی و اضطراب شما نمایان خواهد شد. اگر چندین ماه به مصرف منظم داروهای خود ادامه دهید، شدت ناراحتی خلقیتان تا حد زیادی تحت کنترل درخواهد آمد و دیگر اختلال زیادی برای کارها و زندگی روزمره ی شما ایجاد نخواهد کرد. البته حتی پس از این حالت هم لازم است که بازهم برای مدتی به مصرف داروهای خود ادامه دهید تا اینکه روانپزشک تشخیص دهد که دیگر می توان داروها را قطع نمود. همچنین بعد از مدتی مصرف دارو لازم است که با یک روانشناس بالینی نیز جلسات روان درمانی داشته باشید تا بدین ترتیب، گام مهمی را در جهت درمان مطلوب و اثربخش اختلال اضطراب و افسردگیتان بردارید. در مورد معیارتان برای انتخاب همسر، شرایط شما کمی پیچیده است. از یکسو کفویت بین عقاید برای ازدواج، یک اصل است. یعنی هنگامی ازدواج موفقی برای شما قابل پیش بینی خواهد بود که با فردی که از لحاظ شخصیتی و عقیدتی مثل خودتان باشد، ازدواج کنید. بنابراین اگر شما فردی کاملاً مذهبی هستید، ازدواج با یک روحانی به شرط تحقق شرایط لازم دیگر، می تواند ایده ی خوبی باشد. اما به این نکته هم توجه داشته باشید که ازدواج، فقط به معنی وصلت دو فرد نیست، بلکه به معنی وصلت دو خانواده است. حتی هنگامی که دو فرد از همه لحاظ با هم کفویت دارند، اگر خانواده ها و فرهنگ های خانوادگی، اختلافات بارزی با یکدیگر داشته باشند، تعارضات بسیاری در زندگی زناشویی،‌ قابل پیش بینی خواهد بود. البته اگر شرایطی پیش بیاید که مجبور باشید بین کفویت شخصیتی بین خودتان و همسرتان و کفویت خانوادگی، یکی را انتخاب کنید، مطمئناً کفویت شخصیتی، اولویت دارد. اما منطقی ترین و بهترین گزینه، این است که موردی را انتخاب کنید که هم با شخصیت شما کفویت داشته باشد و هم با سلیقه ی خانواده ی شما و فرهنگ حاکم بر خانواده ی شما تضاد و تقابل کمتری داشته باشد. در مورد موضوع آخرتان، حق را به شما می دهم که درمان اختلالاتی همچون اضطراب و افسردگی، بدون کمک و حمایت خانواده، بسیار دشوار خواهد بود. فضای جلسات محدود و کوتاه روانپزشکی هم معمولاً مجال کافی برای صحبت کردن در مورد مسائل و ناراحتی را فراهم نمی کند. بنابراین بهترین گزینه، همان است که به آن اشاره کردم؛ یعنی پس از اینکه مدتی دارو مصرف کردید و اثرات مثبت دارودرمانی پدیدار شد، حتماً جلسات روان درمانی تحت نظر یک روانشناس بالینی را هم دنبال نمایید. بهترین فضا برای صحبت از ناراحتی های شما جلسات روان درمانی است. منتها تا زمانیکه شدت اختلالتان بسیار زیاد است و هنوز به طور کامل، تحت درمان دارویی قرار نگرفته اید، جلسات روان درمانی شاید سودمندی زیادی برای شما نداشته باشد.